آیا باور معنا دارد؟

آیا باور معنا دارد؟
پیکسابای - تومیسو

برخی می گویند: «من فقط چیزی را که می بینم و می فهمم باور می کنم... نوشته الت واگنر (1855-1916)

مسیحی به نامرئی اعتقاد دارد. این امر کافر را به تعجب وا می دارد و از او می خندد و حتی او را تحقیر می کند. آتئیست ایمان ساده مسیحی را نشانه ضعف ذهنی می داند. او با لبخندی از خود راضی، عقل خود را برتر می‌داند، زیرا هرگز چیزی را بدون دلیل باور نمی‌کند. او هرگز نتیجه گیری عجولانه نمی کند و چیزی را که نتواند ببیند و درک کند باور نمی کند.

این ضرب المثل که تنها چیزی را که می تواند بفهمد باور دارد، عقیده بسیار مختصری دارد، به همان اندازه که پیش پا افتاده است، درست است. هیچ فیلسوف (یا دانشمندی) زنده ای وجود ندارد که حتی یک صدم پدیده های ساده ای را که هر روز می بیند به طور کامل درک کند... در واقع، در میان همه پدیده هایی که فیلسوفان تا این حد عاقلانه به آن می اندیشند، یکی نیست که علت غایی آنها باشد. می تواند توضیح دهد.

ایمان چیزی بسیار عادی است. هر آتئیستی معتقد است; و در بسیاری از موارد او حتی ساده لوح است. ایمان بخشی از تمام معاملات تجاری و همه امور زندگی است. دو نفر توافق می کنند که یک تجارت خاص را در زمان و مکان خاصی انجام دهند. هر کدام به حرف دیگری اعتماد دارد. تاجر به کارمندان و مشتریان خود اعتماد دارد. علاوه بر این، او، شاید ناخودآگاه، به خدا نیز اعتماد می کند. زیرا او کشتی‌های خود را به آن سوی اقیانوس می‌فرستد، با این اطمینان که بارها با کالا باز خواهند گشت. او می داند که بازگشت امن آنها به باد و امواجی بستگی دارد که خارج از کنترل انسان است. اگرچه او هرگز به قدرتی که عناصر را کنترل می کند فکر نمی کند، اما به کاپیتان ها و ملوانان اعتماد می کند. او حتی خود را سوار کشتی‌ای می‌کند که ناخدا و خدمه‌اش را هرگز ندیده است و با اطمینان منتظر است تا سالم به بندر مورد نظر برده شود.

با تصور احمقانه بودن اعتماد به خدایی "که هیچ کس او را ندیده و نمی تواند ببیند" (اول تیموتائوس 1:6,16)، یک ملحد به پنجره کوچکی می رود، بیست دلار در آن می گذارد و در ازای آن از شخصی که هرگز ندیده است، می گیرد. دیده می شود و نامش را نمی داند، یک تکه کاغذ کوچک که می گوید می تواند تا شهری دور رانندگی کند. شاید او هرگز این شهر را ندیده است، وجود آن را فقط از گزارش دیگران می داند. با این وجود، او سوار ماشین می شود، یادداشت خود را به یک غریبه دیگر می دهد و در یک صندلی راحت می نشیند. او هرگز راننده موتور را ندیده و نمی داند که آیا او ناتوان است یا نیت بدی دارد. در هر صورت، او کاملا بی خیال است و انتظار دارد با خیال راحت به مقصد خود برسد، مقصدی که او فقط از وجود آن خبر دارد. علاوه بر این، او کاغذی را در دست دارد که توسط افرادی که هرگز ندیده است، صادر شده است، و بیان می کند که این غریبه هایی که تحت مراقبت او قرار داده است، او را در ساعت معینی در مقصد رها می کنند. آتئیست به قدری این جمله را باور می کند که به شخصی که هرگز ندیده است اطلاع می دهد که در زمان معینی برای ملاقات با او آماده شود.

ایمان او همچنین در رساندن پیامی که از آمدن او خبر می دهد، نقش می بندد. او به اتاق کوچکی می رود، چند کلمه روی کاغذ می نویسد، آن را با یک تلفن کوچک به یک غریبه می دهد و نیم دلار به او می دهد. سپس او را ترک می کند، با این باور که در کمتر از نیم ساعت دوست ناشناسش، هزار مایل دورتر، پیامی را که در ایستگاه گذاشته بود خواهد خواند.

با رسیدن به شهر، ایمانش آشکارتر می شود. در طول سفر نامه ای به خانواده اش نوشت که در خانه ماندند. هنگامی که او وارد شهر می شود، جعبه کوچکی را می بیند که از یک پست خیابان آویزان شده است. فوراً به آنجا می رود، نامه اش را می اندازد و دیگر به آن زحمت نمی دهد. او معتقد است نامه ای که بدون صحبت با کسی در جعبه گذاشته، ظرف دو روز به دست همسرش می رسد. با وجود این، این مرد فکر می کند که صحبت با خدا و اعتقاد به اجابت دعا، کاملا احمقانه است.

آتئیست پاسخ خواهد داد که کورکورانه به دیگران اعتماد ندارد، اما دلایلی برای این باور دارد که او، پیام تلفنی و نامه‌اش با خیال راحت منتقل می‌شود. اعتقاد او به این موارد بر اساس دلایل زیر است:

  1. سایرین نیز به سلامت منتقل شده بودند و هزاران نامه و تلگراف قبلاً به درستی ارسال و به موقع تحویل داده شده بود. اگر نامه ای نابجا باشد، تقریباً همیشه تقصیر فرستنده است.
  2. افرادی که او خود و پیام هایش را به آنها سپرد، کار خود را کردند. اگر آنها کار خود را انجام نمی دادند، هیچکس به آنها اعتماد نمی کرد و به زودی تجارت آنها خراب می شد.
  3. او همچنین از تضمین های دولت ایالات متحده برخوردار است. شرکت‌های راه‌آهن و تلگراف مشاغل خود را از دولت دریافت می‌کنند که اطمینان آنها را تضمین می‌کند. در صورت عدم رعایت قراردادها، دولت می تواند امتیاز آنها را پس بگیرد. اعتماد او به صندوق پستی بر اساس حروف USM روی آن است. او می داند منظور آنها چیست: ضمانت دولت مبنی بر اینکه هر نامه ای که در صندوق انداخته شود، در صورتی که به درستی آدرس و مهر شود، سالم تحویل داده خواهد شد. او معتقد است که دولت به وعده های خود عمل می کند. در غیر این صورت او به زودی رای خواهد داد. بنابراین به نفع دولت است که به وعده های خود عمل کند، همانطور که به نفع شرکت های راه آهن و تلگراف است. همه اینها با هم پایه محکمی برای ایمان او می سازد.

خوب، مسیحی هزار دلیل برای ایمان به وعده های خدا دارد. ایمان ساده لوحی کورکورانه نیست. رسول می‌گوید: «ایمان اساس چیزهایی است که به آن امید می‌رود، و دلیل چیزهایی است که دیده نمی‌شوند.» (عبرانیان 11,1:XNUMX EG) این یک تعریف الهام‌شده است. از اینجا می توان نتیجه گرفت که خداوند از ما انتظار ندارد که بدون دلیل ایمان بیاوریم. اکنون به راحتی می توان نشان داد که مسیحیان دلایل بسیار بیشتری برای ایمان به خدا دارند تا ملحدان شرکت های راه آهن و تلگراف یا دولت.

  1. برخی دیگر به وعده های خدا اعتماد کرده و به آنها اعتماد کرده اند. فصل یازدهم کتاب عبرانیان شامل فهرستی طولانی از کسانی است که وعده‌های خدا را تأیید کرده‌اند: «اینان با ایمان بر پادشاهی‌ها غلبه کرده‌اند، عدالت انجام داده‌اند، وعده‌ها را به دست آورده‌اند، دهان شیرها را بسته‌اند، قدرت آتش را خاموش کرده‌اند، از لبه شمشیر فرار کرده‌اند. در ضعف قوی شد، در نبرد قوی شد و ارتش های خارجی را فراری داد. زنان مردگان خود را با رستاخیز بازگرداندند» (عبرانیان 11,33: 35-46,2)، و نه فقط در دوران باستان. هر کسی که بخواهد می‌تواند شاهدان زیادی بیابد که خدا "در زمان نیاز یاری تایید شده است" (مزمور XNUMX:XNUMX NIV). هزاران نفر می توانند پاسخ دعا را به قدری واضح گزارش کنند که دیگر هیچ شکی وجود ندارد که خدا حداقل به اندازه ای که دولت ایالات متحده نامه هایی را که به او سپرده شده است، به دعا پاسخ می دهد.
  2. خدایی که ما به آن اعتماد داریم، این وظیفه خود را اجابت دعا و محافظت و تأمین رعایای خود می داند. «رحمت خداوند پایانی ندارد! رحمت او هرگز از بین نمی‌رود.» (مرثیه 3,22:29,11) «خداوند می‌گوید که من به خوبی می‌دانم که چه فکری برای شما دارم، افکار صلح و نه رنج، که آینده و امیدی به شما خواهم داد.» (ارمیا). 79,9.10:XNUMX). اگر او به وعده هایش عمل نمی کرد، مردم دیگر باورش نمی کردند. به همین دلیل دیوید به او اعتماد کرد. گفت: ای خدای یاور ما، برای جلال نام خود، ما را یاری کن! ما را نجات ده و به خاطر نام خود گناهان ما را ببخش! چرا غیریهودیان را مجبور می کنید که بگویند خدای آنها اکنون کجاست؟» (مزمور XNUMX:XNUMX-XNUMX).
  3. حکومت خدا در گرو تحقق وعده های اوست. مسیحی از حکومت کیهانی اطمینان دارد که هر درخواست مشروعی که بکند برآورده خواهد شد. این دولت در درجه اول برای محافظت از ضعیفان وجود دارد. فرض کنید خدا یکی از وعده های خود را به ضعیف ترین و ناچیزترین فرد روی زمین نقض می کرد. به طوری که تنها غفلت تمام حکومت خدا را ساقط می کند. کل کیهان بلافاصله به سمت هرج و مرج می لغزد. اگر خداوند هر یک از وعده های خود را زیر پا می گذاشت، هیچ کس در جهان هرگز نمی توانست به او اعتماد کند، سلطنت او به پایان می رسید. زیرا اعتماد به قدرت حاکم تنها مبنای مطمئن وفاداری و فداکاری است. نیهیلیست ها در روسیه از دستورات تزار پیروی نکردند زیرا به او اعتماد نداشتند. هر دولتی که با ناتوانی در انجام وظایف خود، احترام شهروندان خود را از دست بدهد، بی ثبات می شود. به همین دلیل است که مسیحی فروتن به کلام خدا تکیه می کند. او می داند که برای خدا بیشتر از او در خطر است. اگر ممکن بود خدا از قول خود بشکند، مسیحی فقط جان خود را از دست می داد، اما خدا شخصیت خود، ثبات حکومت خود و کنترل جهان را از دست می داد.

علاوه بر این، کسانی که به دولت ها یا نهادهای انسانی اعتماد می کنند، ناامید خواهند شد.

دنباله دنبال می شود

از: "اطمینان کامل از نجات" در کتابخانه دانشجوی کتاب مقدس، 64، 16 ژوئن 1890

Schreibe einen Kommentar

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

من با ذخیره و پردازش داده های خود مطابق با EU-DSGVO موافقت می کنم و شرایط حفاظت از داده ها را می پذیرم.